رادینرادین، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

رادین دنیای مامان گلی و بابایی

سرسره بازی

رادین گلم امروز 19 شهریور ماه هستش.قرار بود امروز عصر با خاله بهاره و کارن کوچولو که از کرمان اومدن بریم بیرون. ولی اونها خودشون رفته بودن و دلیلشون این بود که مامان گلی از سر کار اومده و خسته هست .منم شما رو آماده کردم و با مامان هلیا رفتیم پارک.رادین اینقدر حرکات هلیا برات جلب توجه میکرد که نگو.هلیا با مامانش کالسکتو هل میدادن و میدویدن و سه تاییتون ذوق میکردین . راد مامان!مامان هلیا بغلت کرد که سرسره بازیت بده.واااااااااااااییییی اینقدر ذوق میکردی که برای همه مامانایی که تو پارک بودن جلب توجه شده بود.رادین اینقدر از سرسره بازی خوشت اومده بود که تا خونه آواز خوندی و داد زدی .تا که چشمت به خاله سمیه می افتاد کنترل خودت رو از دست می دادی و...
20 شهريور 1392

رادینم تولد یازده ماهگیت مبارک .

راد مامان! تولد 11 ماهگی شما گل پسری با نهمین سالگرد ازدواج مامان گلی و بابایی همزمان شده.عزیز مامان  دیشبب اولین سالگرد ازدواجمون بود که شما خوشکل مامان با ما بودی.البته پارسال هم تو شکم مامانی بودی ومامانی رو تو عکسها خوشکل کرده بودی ولی امسال لذت دیگه ای بهمون دادی .عزیزم تک تک سلولهای بدنم تفاوت امسال رو با سالهای قبل احساس می کنن.ا گه میدونستم که  زندگی رو برام اینقدر شیرین میکنی و من و بابایی رو شیفته خودت میکنی خیلی زودتر از اینهابرای داشتن شما اقدام می کردیم.رادینم عاشقتم.                                           &...
13 شهريور 1392

سه روز تعطیلی با گل پسری.

رادین مامانی.ماه رمضون تمام شده و مامان تعطیلاتشو کامل پیش گل پسرش بود.سه روز تعطیلی رو همش به گشت و گذار بودیم.شما هم که حسابی بهت خوش می گذشت .رادینم آخرین ساعتهای تعطیلی رو هم 3 تاییمون با هم رفتیم پارک قوری قدم بزنیم.وای رادین سوار ماشین الا کلنگی برقی شدی .اولین باری بود که تو پارک اسباب بازی سوار میشدی.الهی قربونت برم که شما ذوق می کردی و من و بابایی رو هم ذوق مرگ کرده بودی .آخه خیلی قشنگ نشسته بودی و فرمون ماشینو گرفته بودی و میچرخوندی.تازه وقتی مدت زمانت تموم شده بود پیاده نمیشدی و برای خودت جا خوش کرده بودی.خلاصه یه شب به یاد موندنی بود اون شب عزیزم. فدات بشم که اینقدر دوستت دارم. ...
19 مرداد 1392
1